اهمیت دوران کودکی در شکل گیری شخصیت فرزندان

اهمیت فوق‌العاده دوران کودکی بر شکل‌گیری شخصیت فرزندان

همه به وضوح می‌دانیم که نوزادی، خردسالی و کودکی نقش ویژه‌ای در شکل‌گیری شخصیت فرزندان دارد. هر بزرگسالی حداقل یک بار این سوال را از خود پرسیده است: “چطور به آدمی که امروز هستم، رسیده‌ام؟” پاسخی که به راحتی به ذهن می‌رسد عبارتند از: والدین، همسالان، خلق و خو، ارزش‌های اخلاقی، احساس و تجربیاتی که از وقایع زندگی به دست آمده است. رشد شخصیتی و اجتماعی بر اثر عواملی که ذکر شد و عواملی که به آن اشاره نشده شکل می‌گیرد. اما تاثیر دریافت و درک تجربه‌های اولیه زندگی بسیار اهمیت دارند. در این مقاله با ما همراه باشید تا از منظر روان‌شناسی کودک، عوامل موثر بر شکل‌گیری شخصیت فرزندان را مرور کنیم.

چرا دوران کودکی در شکل‌گیری شخصیت فرزندان مهم است؟

مطالعات صورت گرفته بر شد شخصیتی و اجتماعی کودکان نشان می‌دهد اثر موارد پیچیده و چند وجهی دریافت شده از محیط پیرامون، وارد فرایندهای آموزشی شده و شما را به فردی که امروز هستید تبدیل کرده است.

رشد عاطفی، اجتماعی و جسمی کودکان خردسال تأثیر مستقیمی بر رشد کلی آنها و کیفیت شخصیتی و رفتاری آنها در بزرگسالی دارد. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری روی کودکان از سنین پایین بسیار مهم بوده تا کیفیت آینده آنها به حداکثر میزان برسد.

آموزش در سنین بسیار پایین که از خردسالی آغاز می‌شود و در شکل‌گیری شخصیت فرزندان بسیار حائز اهمیت است. یادگیری افراد از دوران نوزادی، مدت‌ها قبل از شروع آموزش رسمی و مدرسه شروع شده و در طول زندگی ادامه می‌یابد.

درک شکل گیری و رشد شخصیتی مستلزم توجه به سه بعد است: زمینه اجتماعی و محیطی که کودک در آن زندگی کرده، به ویژه امنیت، راهنمایی و دانشی که از آنجا دریافت می‌کند. دوم بلوغ بیولوژیکی که از شایستگی‌های عاطفی او حمایت می‌کند و زیربنای ساخت خلق و خوی فردی است. همچنین نحوه نمایش بازخورد کودک از آنچه دریافت کرده است، همگی در شکل گیری شخصیت او تاثیرگذار است.

اهمیت روابط با والدین

تعاملاتی که در اوایل رابطه بین نوزاد و والدین شکل می‌گیرد می‌توان در سال‌های اولیه رشد کودک بسیار موثر باشد. تقریبا همه نوزادانی در در شرایط عادی زندگی می‌کنند و وابستگی عاطفی قوی به کسانی که از آنها مراقبت می‌کنند دارند. روان‌شناسان کودک معتقدند این نوع وابستگی‌ها از نظر بیولوژیکی به اندازه راه رفتن طبیعی، اهمیت دارد. د‌لبستگی‌ها تکامل یافته، امنیت، راهنمایی، دلگرمی، انگیزه و تایید شخصیتی را با خود به همراه دارد و می‌تواند از بروز اختلالات روانی آینده جلوگیری کند.

اولین و مهمترین رابطه، بین مادر و فرزند است. چرا که حس امنیت و اعتماد را در نوزاد تقویت می‌کند. این نوع ایمنی باعث می شود کودکان امروز، در بزرگسالی نقش حمایتی را برای والدین خود ایفا کنند. اما اگر این حس امنیت در کودکان تقویت نشود، رفتارهای اجتنابی، مقاومتی و یا بی‌نظمی را از خود نشان می‌دهند.

امنیتی که از دلبستگی دریافت می‌شود می‌تواند زیربنای مهم رشد شخصیتی و اجتماعی کودکان باشد. به این دلیل که کودکانی که ایمنی را به حد مطلوب دریافت کرده‌اند، با همسالان خود دوستی‌های قوی‌تر، درک عاطفی بیشتر و خودپنداری‌های مثبت بیشتری را تجربه می‌کنند و به عقیده روان‌شناسان در بزرگسالی کمتر به اختلالات روانی دچار می‌شوند.

همانطور که کودکان بالغ می‌شوند، روابط بین والدین و فرزندان به صورت طبیعی تغییر می‌کند. کودکان دبستانی استقلال بیشتری از خود نشان داده و گاهی با پدر و مادر خود مخالفت می‌کنند. این نوع رفتار باعث به وجود آمدن تعارض بین آنها شده و نحوه مدیریت این تعارض توسط والدین، می‌توان میزان کیفیت روابط بین آنها را تامین کرده یا از بین ببرد. اگر والدین بتواند انتظار بالا و معقول خود را از رفتار کودک بیان کنند و علت رفتار نادرست او را با استدلال به او آموزش دهند، ارتباط خوبی بین آنها صورت گرفته و کودک اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کند.

به این سبک فرزندپروری مقتدرانه گفته می‌شود. والد مقتدر حمایت می‌کند، به فعالیت‌های فرزندش علاقه نشان می‌دهد اما زیاده روی نکرده و همچنین امکان اشتباه سازنده را به او می‌دهد. در صورتی که برخی از والدین روابط نه چندان سازنده را با فرزند خود برقرار کرده و به صورت مستبدانه، سهل‌گیرانه و درگیرانه او را پرورش می‌دهند. آموزش کودکان با روش درست از بسیاری از نگرانی‌ها در آینده می‌کاهد

روابط با همسالان

روابط با همسالان برای کودکان بسیار مفید است. این نوع روابط می‌تواند در حالی که حمایت کننده است، چالش برانگیز هم باشد. طرد شدن از طرف گروه همسالان می‌تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری در مراحل بعدی او شود. این تعاملات پایه ریز رشد اجتماعی کودک در آینده می‌شود. در این نوع روابط کودک می‌آموزد چطور رابطه‌ای را آغاز کرده و حفظ کند. مهارت مدیریت تعارض، سازش، چانه زنی و … را می‌آموزد. با بازی کردن هماهنگی، کار تیمی، هدف‌گذاری و … را آموزش می‌بیند.

مثلا در کودکی وقتی بازی می‌کنند نحوه اشتراک گذاری اسباب بازی‌ها، جنبه آموزشی برا او دارد. نمایش‌هایی که در دوران پیش دبستانی اجرا می‌کنند، انتخاب نقش و اجرای آن می‌تواند همکاری کردن و مسئولیت‌پذیری را بیاموزد. پذیرفته شدن کودک در اجتماع می‌تواند عزت نفس را در او تقویت کند. همچنین نحوه رفتار قربانی، پرخاشگری، مدیریت فشارها، مقایسه اجتماعی، وفاداری و … می تواد دستاورد نحوه و میزان کیفیت روابط با همسالانی که تجربه کرده باشد. مهارت‌آموزی کودکان در ارتباط با همسالان بسیار مهم است.

مطالعات روان‌شناسی کودکان نشان می‌دهد رشد، پرورش و شکل‌گیری شخصیت فرزندان در دوران کودکی است. توسعه انواع مهارت‌ها در سال‌های اولیه تاثیرات عمیقی بر سلامت جسم و روان فرزندان در طول زندگی می‌گذارد. همه دستاوردهای شناختی، فیزیکی، اجتماعی و عاطفی که شاخص‌های کلیدی سلامت هستند، در دوران خردسالی و کودکی شکل می‌گیرد. پس تربیت صحیح کودکان در این بازه زمانی اهمیت فوق‌العاده زیاد دارد.

اگر در سطح اجتماعی این موضوع بررسی شود، هرگز نمی‌توانیم آموزش را تا زمان رسیدن به سن مدرسه رفتن کودکان به تعویق اندازیم چرا که در این زمان، ممکن است مداخله خیلی دیر باشد. آموزش مهارت اجتماعی، رشد شخصیت و هوش هیجانی کودکان زیرساخت میزان رشد و پیشرفت آنها در بزرگسالی است. در واقع سرمایه‌گذاری بر آنها باید به گونه‌ای باشد که آنها مولد باشند.

اصول اساسی علم اعصاب نشان می‌دهد فراهم کردن شرایط حمایتی در سال‌های اولیه رشد کودکان، موثرتر، کم هزینه‌تر و مفیدتر از میزان تلاش جهت برطرف کردن ناملایمات پیش آمده در سال‌های بعد است.

در ادامه عوامل موثر بر شکل‌گیری شخصیت فرزندان بررسی خواهد شد:

  • شناخت و سرمایه گذاری بر هوش علمی و هیجانی کودکان
  • ملاحظات رفتاری قبل و بعد از بارداری
  • تغذیه خوب، رفتار خوب والدین و سرمایه گذاری بر جنبه‌های مختلف
  • بررسی تاثیر محیط زندگی و کیفیت روابط آنها با والدین و سایر بزرگسالان

سخن آخر

در این مقاله اهمیت دوران کودکی بر شکل‌گیری شخصیت فرزندان را بررسی کردیم. از نظر روان‌شناسان دوران کودکی دوران طلایی هر فرد است که با تربیت صحیح کودکان می‌تواند مانع اختلالات روانی در آینده شد. رشد اجتماعی و شخصیتی در دوران نوجوانی و بزرگسالی ادامه می‌یابد و تحت تأثیر همان مجموعه‌ای از تأثیرات اجتماعی، زیست‌شناختی و بازنمایی است که برای دوران کودکی مورد بحث قرار گرفته است. شخصیت با توجه به ویژگی‌های خلقی کودک و ویژگی‌های محیط شکل می‌گیرد. شخصیت علاوه بر خلق و خو از ویژگی‌های دیگری نیز تشکیل شده است.

خودپنداری در حال رشد کودکان، انگیزه‌های آنها برای دستیابی به چیزی یا اجتماعی شدن، ارزش‌ها و اهداف آنها، سبک‌های مختلف مقابله‌ای آنها، احساس مسئولیت و وظیفه شناسی آنها و بسیاری از ویژگی‌های دیگر در بعد شخصیت گنجانده شده است. این ویژگی ها تحت تأثیر تمایلات بیولوژیکی است، اما حتی بیشتر از تجربیات کودک با دیگران، به ویژه در روابط نزدیک است که رشد ویژگی‌های فردی او را هدایت می‌کند. در واقع، رشد شخصیت با پایه‌های بیولوژیکی خلق و خو آغاز می‌شود، اما در طول زمان به طور فزاینده‌ای پیچیده، گسترش یافته و اصلاح می‌شود. بنابراین، نوزادی که والدین به او خیره شده اند، تبدیل به یک فرد بالغ با شخصیتی عمیق و ظریف می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست های مرتبط