آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی
ابراز وجود یکی از مهارتهایی است که هر کودکی باید با آن آشنا شود. اگر میخواهید کودکتان در آینده، مهارتهای ارتباط برقرار کردن را بهخوبی بلد باشد، باید در همان کودکی این آموزشها را به او بدهید. تربیت کودکان کار پیچیدهای است و باید برای آن زمان کافی را در نظر بگیرید. در ادامه قصد داریم اطلاعاتی در مورد آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی ارائه بدهیم. پیشنهاد میدهیم که ادامه مطالب را از دست نداده و با ما همراه باشید.

ابراز وجود در کودک به چه معنی است؟
اولین موضوعی که باید به آن اشاره کنیم، این است که اصلاً ابراز وجود کردن در فرزند شما چه معنی و مفهومی دارد سپس به آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی بپردازیم. توجه داشته باشید که ابراز وجود، با عزتنفس و اعتمادبهنفس، رابطهای مستقیم دارد. فرزند شما هم مانند بزرگسالان، یکسری نیازها، خواسته و البته ارزشها دارد.
او باید بتواند نیازهای خودش را به شکل درستی بیان کند. توجه داشته باشید، هرچقدر هم شما مادر یا پدر خوبی باشید و با فرزندتان رابطهای نزدیک و صمیمی داشته باشید، باز هم این احتمال وجود دارد که از خواستهها و نیازهای او مطلع نباشید. به همین دلیل اهمیت بسیار زیادی دارد که کودک شما بتواند خودش در مورد خواستههایش صحبت کند.
این ابراز وجود از خانواده شروع میشود. فرزند شما رفتهرفته در جمع دوستان، در مهد کودک، در مدرسه و… میتواند ابراز وجود کند. نتیجه این کار تربیت یک فرزند با اعتمادبهنفس است که میتواند بهخوبی در مورد خواستهها، نیازها و ارزشهای خود صحبت کند.

آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی چه اهمیتی دارد؟
احتمالاً با خودتان بپرسید که چرا فرزندتان باید بتواند در مورد خواستهها و ارزشهایش صحبت کند؟ این موضوع از دو جهت دارای اهمیت بسیار زیادی است. در مرتبه اول موضوع به فرزند شما مربوط میشود. هنگامیکه او بتواند در مورد ارزشها و نیازهای خودش صحبت کند، توانایی دفاع از حقوحقوق خودش را هم دارد.
فراموش نکنید که در جامعه هیچچیز برای فرزند شما مهیا نیست و خودش باید از حقوحقوق طبیعی خودش، دفاع کند. کسی که اعتمادبهنفس و عزتنفس کافی نداشته باشد، دیگران بهسادگی میتوانند برای رسیدن به اهداف خودشان از او سوءاستفاده کنند.
آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی، به یک جهت دیگر هم بااهمیت است. این شخص یاد گرفته که از حق خودش دفاع کند، خواستهها و نیازهایش را بیان کرده و در مورد ارزشهایش بتواند صحبت کند. در چنین مواردی اگر شخصی مثل خودش، بر سر راهش قرار بگیرد، بهسادگی او را درک میکند و با یکدیگر مشکلی نخواهند داشت.
آنچه در جامعه ما کمی خطرناک شده است، درک نکردن همدیگر است. اگر هرکدام از ما به این نتیجه برسیم که هرکسی میتواند سلیقه و اعتقاد مخالف با ما داشته باشد، نیمی از مشکلات جامعه برطرف خواهد داشت. ریشه این تربیتها هم در کودکی هرکسی است.
فرزند ما باید یاد بگیرد، همانطور که خودش یکسری ارزشها و خواستهها دارد و آنها را بیان میکند، شخص دیگری هم دارای ارزش و خواسته مشخص است و میتواند آن را بیان کند. در چنین حالتی درک کردن آدمها بسیار ساده میشود.

سه سبک مختلف ابراز وجود برای کودک
قبل از اینکه در مورد راهها و روشهای آموزش ابراز وجود به کودکان، مطلبی را بیان کنیم، لازم میدانیم که در مورد سبکها مختلف ارتباط برقرار کردن، توضیحاتی را ارائه بدهیم. بهطورکلی توجه داشته باشید که سه سبک ارتباطی وجود دارد که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. آنچه اهمیت دارد، شناسایی سبک درست و تربیت کودک برای رسیدن به این سبک رفتار است. این کار شاید در ظاهر ساده باشد اما بسیار حساس و با اهمیت است.
سبک منفعلانه
این کودکان بهنوعی منفعل هستند، یعنی چه؟ یعنی نمیتوانند در مورد احساسات خودشان با دیگران صحبت کنند. مدام بابت اشتباهی که انجام ندادهاند در جمع عذرخواهی میکنند، زیرا فکر میکنند که نسبت به دیگران ضعیفتر و کوچکتر هستند. البته این کوچک بودن، به لحاظ سن و سال نیست، بلکه تصور میکنند که ارزشی ندارند.
بهعنوانمثال هنگامیکه چندین نفر با یکدیگر به رستوران میروند، این افراد تصور میکنند که حق انتخاب غذای موردعلاقه خودشان را ندارند و هرچه دیگران سفارش میدهند را باید انتخاب کنند. این افراد معمولاً در کودکی با سرکوب احساسات روبهرو شدهاند.
هنگامیکه فرزند شما احساست خودش را بروز میدهد، شما بههیچعنوان نباید او را سرکوب یا تنبیه کنید، بهطوریکه دیگر از بیان احساسات خودش، بترسد. افرادی که چنین سبک ارتباطی دارند، معمولاً به افسردگی هم دچار هستند.
این افراد اعتمادبهنفس پائینی دارند و تصور میکنند که هیچ کاری را نمیتوانند بهخوبی انجام بدهند. دلیل آن هم فقط سبک تربیت اشتباه در کودکی است. متأسفانه پدر و مادرها گاهی نمیدانند که یک رفتار شاید ساده آنها، چه تأثیرات مخربی بر روی آینده کودکشان دارد.
سبک تهاجمی
این سبک ارتباطی، کاملاً برعکس سبک ارتباطی قبلی است. در مورد قبلی شخص اهمیتی برای خودش قائل نیست، در این سبک رفتاری، شخص خودشیفته است و تمام حقوحقوق را برای خودش میخواهد. مثلاً در یک جمع مهم نیست که دیگران چه موسیقی و آهنگی دوست دارند، او آهنگ دلخواه خود را میگذارد، حتی اگر تمام افراد حاضر از آن آهنگ لذتی نبرند.
چنین شخصی نمیتواند درک کند، همانطور که خودش ارزشها و خواستههایی دارد، دیگران هم ارزشهایی دارند و باید به آنها احترام گذاشت. معمولاً چنین افرادی والدین سهلانگار دارند که کاری با آنها نداشته است. در کودکی هرچه خواستهاند، سریعاً برایشان فراهم شده است و درکی از برآورده نشدن، نیازها ندارند.
این افراد معمولاً دوستهای زیادی ندارند و گاهی از درون احساس پوچی میکنند. دلیل اینکه دوستی هم ندارند، کاملاً مشخص است، افراد کمی هستند که بتوانند چنین شخص خودخواه و خودشیفتهای را تحمل کنند. همین موضوع هم باعث افسردگی آنها میشود. در بسیاری از موارد هم میبینیم که این اشخاص پرخاشگر هم هستند و تحمل شنیدن، عقیده مخالف با خودشان را ندارند.
سبک جراتمندانه
بهطورکلی باید بگوییم که در بین سبکهای ارتباطی، این سبک بهترین و مؤثرترین روش بهحساب میآید. این روش مزیتهای بسیاری دارد. کودکانی که طبق این روش تربیتی، بزرگ میشوند، بهخوبی میتوانند از حق و خواسته خودشان دفاع کنند. این کودکان به کسی زور نمیگویند. البته کسی هم نیستند که بتوان به آنها زور گفت.
این کودکان همانطور که برای خواستههای خودشان ارزش قائل هستند، به خواستههای دیگران هم احترام میگذارند. مثلاً همان مثال موسیقی در سبک قبلی را به یاد بیاورید. چنین کودکی میداند که باید به نظر اکثریت احترام بگذارد. درخواست خود را مبنی بر گذاشتن موسیقی مورد علاقهاش بیان میکند و درصورتیکه اکثریت با آن موافق باشند، آهنگ را میگذارد.
چنین کودکانی در بزرگسالی هم بهسادگی میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها میتوانند خواستههای خود را به شکل کاملاً درستی بیان کنند و به خواسته دیگران هم تا جایی که ممکن است، احترام میگذارند. یعنی دقیقاً تربیت کودکی، تأثیر مثبتش را بزرگسالی، نشان میدهد.
در مورد سبکهای ارتباط برقرار کردن کودکان باید به یک نکته مهم دقت داشته باشید. کودکان هنوز بهقدر کافی رشد نکردهاند که خودشان بتوانند تصمیم بگیرند که کدام سبک ارتباطی درست است. شما بهعنوان پدر و مادر آنها وظیفه دارید که بهترین سبک ارتباطی را به او نشان بدهید. البته به یاد داشته باشید که کودکان بیشتر از آنچه به گفتههای ما دقت کنند، به رفتار ما دقت خواهند کرد.

هشت روش برای آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی
توجه داشته باشید که آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی، بهصورت گامبهگام و مرحلهای است. شما با استفاده از چندین روش میتوانید به کودک یاد بدهید که چطور ابراز وجود کند. در ادامه ده مورد از این روشها را بیان کردهایم.
به کودک اجازه صحبت کردن بدهید.
کودکی یکی از حساسترین زمانهای زندگی یک نفر است. کودک معمولاً دوست دارد که با دیگران صحبت کند. احتمالاً در بین بچههای فامیل یا دوستان و آشنایان کودکانی را دیدهاید که با دیدن هرکسی مدام با او صحبت میکنند. شما بهعنوان پدر و مادر کودک باید اجازه صحبت کردن را به او بدهید.
فرزند شما باید کنارتان بودن و صحبت کردن را بهعنوان یک منطقه امن بداند. او را قضاوت نکنید، بههیچعنوان خواستهها یا ارزشهای فرزندتان را مسخره نکنید، حتی اگر به نظرتان مسخره و مضحک است. در این حالت اعتمادبهنفس و را کاملاً از بین میبرید.
احساسات مختلف را به او یاد بدهید.
کودک هیچ شناختی از دنیا ندارد و شما بهعنوان پدر و مادرش باید این احساسات را به او یاد بدهید. مثلاً اگر در حال خندیدن است، بگوئید که احساس الآن تو خوشحالی است. این کار باعث میشود که در آینده بهتر بتواند در مورد احساساتش صحبت کند و آنها را بهتر بشناسد.
همدلی
در بسیاری از موارد کودکان بابت چیزی خوشحال یا ناراحت میشوند که برای ما بزرگسالان، اهمیت چندانی ندارد. مثلاً اینکه دوستش دیگر با آنها بازی نمیکند، یا اینکه خوراکی مورد علاقهاش خیلی زود تمام شد یا خیلی چیزهای دیگر. در چنین مواردی شما باید با کودکانتان، همدلی کنید و بگویید که اگر شما هم بهجای او بودید، همین احساس را داشتید.
برای کودکتان داستان بگوئید
در بسیاری از موارد یک کودک در تصوراتش، خودش را بهجای قهرمان اصلی یک داستان میگذارد. او سعی میکند رفتار قهرمانان را در زندگی خودش تکرار کند و بهنوعی از آنها الگوبرداری میکند. به همین دلیل یکی از بهترین راههای آموزش به کودک، داستان گفتن است.
حقوحقوق کودکتان را به او یادآوری کنید.
گفتیم که یک روش صحیح تربیت کودکان باعث میشود که آنها بتوانند از حقوحقوق خودشان دفاع کنند اما چه حقوحقوقی؟ کودک که از این موارد اطلاعی ندارد. به همین دلیل پیشنهاد میدهیم که در همان کودکی، اطلاعاتی در مورد حقوحقوقش در اختیارش بگذارید.
مقابله با پیامدهای ناگوار
انتظار نداشته باشید یک کودک بتواند از حقوق خودش دفاع کند و همه حاضرین در مجلس از او طرفداری کنند. مثلاً کودک حق دارد که اگر نمیخواهد کسی او را بوس کند، کاملاً مؤدبانه خواسته خودش را بیان کند. حالا باید انتظار پیامدهای منفی چنین کاری هم داشته باشد.
او باید در همان کودکی یاد بگیرد که همه نباید او را دوست داشته باشند. البته شاید درک این موضوع برای کودکان ساده نباشد اما بهمرورزمان بهتر با آن کنار میآیند.
خشم
بسیاری از پدر و مادرها تصور میکنند که یک کودک نباید اصلاً عصبانی شود و دلیلی برای این کار وجود دارد، درصورتیکه این تصور کاملاً اشتباه است. خشم هم مثل احساس خوشحالی، ناراحتی و… یکی از احساسات طبیعی برای ما انسانهاست.
آنچه اهمیت دارد، این است که از همان کودکی به فرزندتان یاد بدهید که بهخوبی عصبانیت و خشم خودش را کنترل کند. در چنین حالتی نه تنها در زمان کودکی، بلکه در بزرگسالی هم مشکل کمی برایش پیش میآید. کودکان خیلی زود اخلاق خوب ما را یاد میگیرند.

نتیجهگیری
در مطالب بالا سعی بر این داشتیم که اطلاعاتی مهم و کاربردی در رابطه با آموزش مهارت ابراز وجود در کودکی ارائه دهیم. تربیت کودکان اهمیت بسیار زیادی دارد. همانطور که شما به فکر تهیه کردن بهترین وسایل برای کودکانتان هستید، باید به دنبال آموزش بهترین چیزها هم به آنها باشید.
کودکان بسیار باهوش هستند و رفتار ما را بهخوبی درک میکنند. به همین دلیل پیشنهاد میدهیم که در ابتدا رفتار خودتان را اصلاح کنید و بعد کودکی را به دنیا بیاورید.